بهترین دوستان من{2}

زمان حال
سئول
ساعت۶صبح
رائون:یااا بسه دیگه چقدر میخوابین؟
کوک:ساعت چنده مگه؟(خوابالود)
رائون:ساعت شیشه صبه خرسای تنبل
جیمین:اینقدر سر و صدا نکنین احمقا(خوابالود)
تهیونگ:ولمون کن دیگه بچه(خوابالود)
رائون:اصن مشکلی نیست شماها بخوابین زنگ میزنم دوست‌پسرم بیاد دنبالم
تهکوکمین:وایسا...چیییییییی؟
رائون میدوعه بیرون جونگ کوک وتهیونگ و جیمین هم میدوعن دنبالش
کوک:که تو دوست پسر داری ارهههه؟
تهیونگ:با دستای خودم خفش میکنم
جیمین:منه۱۷ساله دوست‌دختر ندارم اونوقت تو چطور جرئت میکنی هان؟
جونگ‌کوک میپره روی رائون و گوشیشو میگیره
کوک:الان شمارشو پیدا میکنم...چی سیوش کردی هان؟
تهیونگ:اخه چی میتونه سیوش کرده باشه حتما یا عشقم سیوش کرده یا عسلم گزینه دیگه‌ای نداره.
جیمین:اه اه چندش حالم بهم خورد
رائون شروع به خندیدن میکنه
کوک:یااااتو به چی میخندی؟
رائون:شماها(خنده)باور کردین؟(خنده)واقعا که(خنده)
تهیونگ:هوففف خیلم راحت شد.
جیمین:یه لحظه فکر کردم واقعا دوست‌پسر داری.
رائون:حالا که خواب از سرتون پریده بیاین صبونه بخوریم.
کوک:هدفت همین بود نع؟
.
.
.
.
بالاخره گذاشتمش😎